English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 143 (6205 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
galimatias U کلام غیر مفهوم
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
heart U لب کلام
languages U کلام
language U کلام
hearts U لب کلام
speech recogintion U شناخت کلام
quibbles U نیش کلام
in other words <idiom> U به کلام دیگر
quibbling U نیش کلام
ad-libbing U کلام فیالبداهه
boilerplate U تکیه کلام
speech recogintion U بازشناسی کلام
quibbled U نیش کلام
quibble U نیش کلام
ad-lib U کلام فیالبداهه
ad-libbed U کلام فیالبداهه
speech recogintion U تشخیص کلام
nutshell U ملخص کلام
well-spoken U خوش کلام
ad-libs U کلام فیالبداهه
catch-phrase U تکیه کلام
well spoken U خوش کلام
catch-phrases U تکیه کلام
in other words <adv.> U به کلام دیگر
aposiopesis U وقفهء کلام
preterition U غمض کلام
gist U جان کلام
aphorism U کلام موجز
aphorisms U کلام موجز
circumlocutions U طول وتفصیل در کلام
slogans U تکیه کلام شعار
gist U لب کلام نکته مهم
He didnt say a word. U یک کلام هم حرف نزد
steal one's thunder <idiom> U قاپیدن کلام دیگران
He is verbose (garrulous). He has verbal diarrhea. U شهوت کلام دارد
The crux of the matter . The quintessence. U جان کلام ( مطلب )
circumlocution U طول وتفصیل در کلام
to spar at each other U مبادله کلام کردن
slogan U تکیه کلام شعار
apothegm U کلام موجز امثال و حکم
resumed U چکیده کلام ادامه یافتن
grotesquery U کلام یا حرکت بی تناسب و غریب
resuming U چکیده کلام ادامه یافتن
speech synthesis U ترکیب کلام امیزش سخن
First food , then talk . <proverb> U اول طعام آخر کلام .
resume U چکیده کلام ادامه یافتن
resumes U چکیده کلام ادامه یافتن
catchword U تکیه سخن مفتاح کلام
moral U مفهوم
vacuous U بی مفهوم
tacit U مفهوم
context U مفهوم
intendment U مفهوم
purporst U مفهوم
signification U مفهوم
conceptions U مفهوم
notions U مفهوم
notion U مفهوم
intelligible U مفهوم
concept U مفهوم
purpose U مفهوم
purposes U مفهوم
hangs U مفهوم
hang U مفهوم
contexts U مفهوم
conception U مفهوم
sound U مفهوم
soundest U مفهوم
sounded U مفهوم
sounds U مفهوم
concepts U مفهوم
meaning U مفهوم فحوا
purporting U مفهوم ساختن
purports U مفهوم ساختن
meanings U مفهوم فحوا
effect U مفهوم نیت
effected U مفهوم نیت
effecting U مفهوم نیت
conception U مفهوم آفرینی
sense U حس تشخیص مفهوم
sensed U حس تشخیص مفهوم
senses U حس تشخیص مفهوم
implication U مفهوم استنباط
implications U مفهوم استنباط
intention U غرض مفهوم
intentions U غرض مفهوم
unintelligible U غیر مفهوم
significance U مفهوم اهمیت
purport U مفهوم ساختن
purported U مفهوم ساختن
constructively U بطور مفهوم
iuntelligibly U بطور مفهوم
concept learning U مفهوم اموزی
conceptual learning U مفهوم اموزی
importing U مفهوم ورود
conjunctive concept U مفهوم عطفی
contraposition U مفهوم مخالف
ideogram U مفهوم نگاشت
intelligibly U بطور مفهوم
impliedly U بطور مفهوم
concept formation U تکوین مفهوم
relational concept U مفهوم ربطی
implicitly U بطور مفهوم
substances U مفاد مفهوم
implied U مفهوم ضمنی
conceptualization U مفهوم سازی
comprehensibly U بطور مفهوم
implied U ضمنا" مفهوم
import U مفهوم ورود
imported U مفهوم ورود
substance U مفاد مفهوم
to the [that] effect <adv.> U با مفهوم [معنی] کلی
overtone U شدیدالحن مفهوم فرعی
implications U مستلزم بودن مفهوم
implication U مستلزم بودن مفهوم
implicit U اشاره شده مفهوم
value added concept U مفهوم ارزش افزوده
percept U چیز مفهوم ادراکات
purporst U بهانه مفهوم شدن
roger U مفهوم شد پیام را گرفتم
get the message <idiom> U به واضحی فهمیدن مفهوم
overtones U شدیدالحن مفهوم فرعی
zircon U سخن غیر مفهوم
read between the lines <idiom> U پیدا کردن مفهوم ضمنی
the inherent U text or word a of indirectsense and مفهوم
denotation U علامت تفکیک معنی و مفهوم
by con. U مفهوم مخالف ان جنین میشود
filibuster U کسی که قانونگذاری مجلس را با اطاله کلام ووسایل دیگر بتاخیر می اندازد
filibustered U کسی که قانونگذاری مجلس را با اطاله کلام ووسایل دیگر بتاخیر می اندازد
filibustering U کسی که قانونگذاری مجلس را با اطاله کلام ووسایل دیگر بتاخیر می اندازد
filibusters U کسی که قانونگذاری مجلس را با اطاله کلام ووسایل دیگر بتاخیر می اندازد
the document purports that U انچه از این سند مفهوم میشوداینست که
loose sentence U جملهای که مفهوم صحیحی نداشته باشد
The sense of this word is not clear . U معنی و مفهوم این کلمه روشن نیست
wheel U [همچنین علامتی در فرش چین به مفهوم چرخه زندگی]
rebus sic stautibus U به این مفهوم که احکام در ازمنه مختلف دچارتغییر شکل می شوند
opaquely U چنانکه روشنایی پشت را بپوشاند بطور مبهم یا غیر مفهوم
yin yang U مرد و زن [نمادی که در فرش های چینی بکار رفته و مفهوم از دو چیز متضاد را نشان میدهد.]
information hiding U یک مفهوم طراحی نرم افزاری که هدف ان کاهش اثرات متقابل بین قسمتهای یک برنامه است
dictatorship U این لفظ را مارکس به شکل دیکتاتوری پرولتاریاdictatorship prolotarian به کار برده است که مفهوم ان " حکومت مطلقه طبقه رنجبر یا کارگر " میباشد
dictatorships U این لفظ را مارکس به شکل دیکتاتوری پرولتاریاdictatorship prolotarian به کار برده است که مفهوم ان " حکومت مطلقه طبقه رنجبر یا کارگر " میباشد
electronic cottage U مفهوم اجازه دادن به کارگران برای اینکه در خانه بمانند و کارها را توسط بکارگیری ترمینالهای کامپیوتر که به یک دفترمرکزی متصل میباشد انجام دهند
stored program concept U ایده برنامه ذخیره شده مفهوم برنامه ذخیره شده
Recent search history Forum search
1deformations is a concept that is gaining ground معنی این جمله
1اصطلاحاترنگ قرمز به فارسب
1offshoring
1There are two other modeling formalisms worth highlighting in the context of LPV systems.
1like a beautifully wrought setting
1the rate at which total office space is leased less space vacated during a specific period of time
1For drop-off and assistance with annul rent serviews
1بررسی مناسبات تاریخ و کلام در اندیشه امامیه با تاکید بر تعارضات در اوصاف امام
1این جمله اسپانیایی هستش و معنی فارسیش رو میخوام . باگوگل ترنسلیت این معنیشه:متعلق به خانواده پروکوم است و در مفهوم انتخاب گنجانده شده است . اگه میشه معنی جمله اسپانیایی اگه هم نمیشه فقط معنی پروکوم ؟
0به روباه گفتند شاهدت کیه گفت دمم.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com